فناوری مواد غذایی
شکوفه تازیکی؛ سید محمد علی رضوی
چکیده
در این پژوهش، اثر سطوح جایگزینی صمغ دانه شاهی (0، 5، 10 و 15%) و ساکارز (0، 5 و 10%) بر خصوصیات عملکردی (قدرت تورم و حلالیت) سوسپانسیون نشاسته و همچنین ساختمان، کنتیک بیاتی و آباندازی ژل نشاسته گندم پس از نگهداری به مدت صفر، 1، 7 و 14 روز در دمای oC 4 مورد مطالعه قرار گرفتند. قدرت تورم نشاسته گندم با افزایش غلظت جایگزینی صمغ و قند به ترتیب افزایش ...
بیشتر
در این پژوهش، اثر سطوح جایگزینی صمغ دانه شاهی (0، 5، 10 و 15%) و ساکارز (0، 5 و 10%) بر خصوصیات عملکردی (قدرت تورم و حلالیت) سوسپانسیون نشاسته و همچنین ساختمان، کنتیک بیاتی و آباندازی ژل نشاسته گندم پس از نگهداری به مدت صفر، 1، 7 و 14 روز در دمای oC 4 مورد مطالعه قرار گرفتند. قدرت تورم نشاسته گندم با افزایش غلظت جایگزینی صمغ و قند به ترتیب افزایش و کاهش یافت. نمونههای مخلوط سه جزئی نشاسته-صمغ-قند دارای قدرت تورم بالاتری در مقایسه با نمونه نشاسته و مخلوط نشاسته-قند داشتند. میزان حلالیت نشاسته با افزایش غلظت صمغ و قند افزایش یافت و نمونههای مخلوط دارای مقادیر حلالیت بالاتری نسبت به هر یک به صورت مجزا بودند. تصاویر میکروسکوپی نشان دادند که حضور صمغ منجر به ایجاد ساختمان متراکمتر با اندازه حفرات کوچکتر ژل نشاسته شد، درحالی که حضور قند ساختمانی گسستهتر با اندازه حفرات بزرگتری را ایجاد کرد. پس از نگهداری نمونههای ژل به مدت 14 روز در دمای oC 4 مشاهده شد که افزودن صمغ تأثیر بسزایی در کاهش سرعت بیات شدن و میزان آباندازی نشاسته به ترتیب از (s-1) 101/0 به 52/0 و از 50% به 23% داشت. قند نیز منجر به کاهش سرعت بیات شدن ژل نشاسته تا (s-1) 096/0 شد، اما میزان آباندازی آن را تا 57% افزایش داد. نمونههای ژل مخلوط به خصوص در غلظت 15% جایگزینی صمغ دارای سرعت بیاتشدن (s-1) 057/0 و میزان آباندازی 45% بودند.
فناوری مواد غذایی
فریبا حدیدی؛ علی گنجلو؛ محمد هادی فکور
چکیده
پژوهش حاضر بهمنظور بررسی و بهینهسازی فرمولاسیون دسر غیر لبنی بر پایه شیر بادام حاوی صمغ کتیرا و استویا صورت پذیرفت. بدین منظور تاثیر افزودن صمغ کتیرا در سطوح 4/0-1 درصد و جایگزینی ساکارز با استویا در سطوح 25-75 درصد بر ویژگیهایی نظیر سفتی بافت، ویسکوزیته، پارامترهای رنگسنجی شامل میزان روشنایی، قرمزی- سبزی (a*)، زردی- آبی (b*)، مواد ...
بیشتر
پژوهش حاضر بهمنظور بررسی و بهینهسازی فرمولاسیون دسر غیر لبنی بر پایه شیر بادام حاوی صمغ کتیرا و استویا صورت پذیرفت. بدین منظور تاثیر افزودن صمغ کتیرا در سطوح 4/0-1 درصد و جایگزینی ساکارز با استویا در سطوح 25-75 درصد بر ویژگیهایی نظیر سفتی بافت، ویسکوزیته، پارامترهای رنگسنجی شامل میزان روشنایی، قرمزی- سبزی (a*)، زردی- آبی (b*)، مواد جامد محلول و آباندازی مورد ارزیابی قرار گرفت. طراحی آزمایشات بر اساس روش شناسی سطح- پاسخ و طرح مرکب مرکزی انجام پذیرفت. نتایج بهدست آمده نشان داد که با افزایش درصد صمغ کتیرا در فرمولاسیون سفتی بافت، ویسکوزیته، a* و مواد جامد محلول بهطور معنیداری (05/0p<) افزایش یافت در حالیکه روشنایی، b* و آباندازی بهطور معنیداری (05/0p<) کاهش یافتند. بهعلاوه، افزایش جایگزینی ساکارز با استویا بهطور معنیداری (05/0p<) سبب کاهش سفتی بافت، ویسکوزیته، مواد جامد محلول و افزایش روشنایی و آباندازی گردید. این در حالی است که افزایش درصد جایگزینی ساکارز با استویا تاثیر معنیداری بر تغییرات a* و b* نداشت. بهینهسازی فرمولاسیون دسر غیرلبنی بر پایه شیر بادام با استفاده از تکنیک عددی انجام شد. فرمول بهینه شامل 1 درصد صمغ کتیرا و 45 درصد جایگزینی ساکارز با استویا بهدست آمد. تحت این شرایط سفتی بافت 08/0 نیوتن، ویسکوزیته20/1 پاسکال.ثانیه ، روشنایی77/82، قرمزی- سبزی 95/0، زردی-آبی60/5، مواد جامد محلول 29/8 درجه بریکس و آباندازی 88/11 درصد پیشبینی شد. نتایج ارزیابی حسی نشان داد افزودن صمغ کتیرا و جایگزینی استویا در سطوح بهینه سبب افزایش امتیاز پذیرش کلی نسبت به نمونه کنترل میشود. لذا میتوان نتیجه گرفت که علاوه بر قابل اطمینان بودن روش شناسی سطح-پاسخ برای انتخاب شرایط بهینه فرمولاسیون میتوان از صمغ کتیرا و استویا برای تولید یک فراورده غیر لبنی جدید بر پایه شیر بادام با کالری کاهش یافته و مشتری پسند استفاده نمود.
زیست فناوری مواد غذایی
فاطمه برمک؛ محمدباقر حبیبی نجفی؛ رضا حاجی محمدی فریمانی؛ محمد رضا عدالتیان دوم
چکیده
یکی از مهمترین موارد در تولید ماست انتخاب آغازگر مناسب میباشد. جدایههای بومی هرکشوری جزء ذخایر ژنتیکی آن کشور محسوب میشوند که نقش عمدهای در تولید و ایجاد خواص ارگانولپتیکی محصولات تخمیری ایفا میکنند. بنابراین مطالعه در زمینه کاربرد صنعتی جدایههای بومی ضروری بهنظر میرسد. هدف از این پژوهش تعیین خصوصیات رئولوژیکی، حسی ...
بیشتر
یکی از مهمترین موارد در تولید ماست انتخاب آغازگر مناسب میباشد. جدایههای بومی هرکشوری جزء ذخایر ژنتیکی آن کشور محسوب میشوند که نقش عمدهای در تولید و ایجاد خواص ارگانولپتیکی محصولات تخمیری ایفا میکنند. بنابراین مطالعه در زمینه کاربرد صنعتی جدایههای بومی ضروری بهنظر میرسد. هدف از این پژوهش تعیین خصوصیات رئولوژیکی، حسی و فیزیکوشیمیایی ماست تولیدشده توسط آغازگرهای بومی جداشده از نمونههای ماست سنتی منطقه خراسان و مقایسه آنها با ماست تولیدشده توسط آغازگر تجاری بود که با استفاده از 6 سویه استرپتوکوکوس سالواریوس زیرگونه ترموفیلوس استفاده از 6 سویه و 3 سویه لاکتوباسیلوس دلبروکی زیرگونه بولگاریکوس 18 نمونه ماست حاصل از شیر گاو در قالب آزمون فاکتوریل بهصورت طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار تولید شد و نمونههای تولیدی از نظر خصوصیات فیزیکوشیمیایی، رئولوژیکی و حسی موردآنالیز قرار گرفتند، سپس با ماست تولیدشده توسط آغازگر تجاری مقایسه شدند و با توجه به نتایج حاصله (اسیدیته، pH، درصد آباندازی، زمان تخمیر، ویژگیهای بافتی و ویژگیهای حسی)، به انتخاب نمونههای ماست برتر در مقایسه با سایر نمونهها و ماست تجاری اقدام شد و درنهایت با توجه به رفتار پروتئولیتیک سویههای لاکتوباسیلوس دلبروکی زیرگونه بولگاریکوس و سرعت تولید اسید توسط سویههای استرپتوکوکوس ترموفیلوس و همچنین تولید گاما آمینوبوتیریک اسید توسط سویههای مذکور، 5 نمونه ماست تولیدشده با استفاده از ترکیب آغازگرهای بومی با کدهای S1b1 ، S2b2S5b1، ،S6b2 ،S4b2 انتخاب شدند که ترکیبهای نامبرده جهت تولید ماست فراسودمند در صنعت پیشنهاد گردید.