زیست فناوری مواد غذایی
ژیلا قاسمی؛ محمد علیزاده خالد آباد؛ هادی الماسی؛ مهدی نیکو
چکیده
بهدلیل تمایل به غذاهای طبیعی و سالم، بازار غذاهای فراسودمند بهسرعت در حال رشد است. در این میان، پروبیوتیکها بهدلیل توانایی بالقوه آنها، در فرمولاسیونهای غذایی سالم، بهطور جدی موردتوجه قرار گرفتهاند. بیشترین نگرانی در مورد پروبیوتیکها این است که ممکن است تعداد باکتریهای پروبیوتیک در زمان مصرف کمتر از مقدار موردنیاز ...
بیشتر
بهدلیل تمایل به غذاهای طبیعی و سالم، بازار غذاهای فراسودمند بهسرعت در حال رشد است. در این میان، پروبیوتیکها بهدلیل توانایی بالقوه آنها، در فرمولاسیونهای غذایی سالم، بهطور جدی موردتوجه قرار گرفتهاند. بیشترین نگرانی در مورد پروبیوتیکها این است که ممکن است تعداد باکتریهای پروبیوتیک در زمان مصرف کمتر از مقدار موردنیاز (CFU/g 107) باشد. بنابراین در این مطالعه، فیلمهای خوراکی پروبیوتیک کربوکسیمتیل سلولز (CMC) حاوی لاکتوباسیلوس کازئی و پروتئین هیدرولیزشده عضله ماهی کپور نقرهای (SCMH) تهیه شد و زندهمانی سلولهای باکتری در طول 30 روز نگهداری (در فواصل زمانی 1، 10، 20 و 30 روز) در دماهای 25، 4 و 18- درجه سانتیگراد بررسی گردید. جهت استخراج پروتئین از روش انحلال قلیایی/ترسیب اسیدی استفاده شد. ایزوله پروتئین استخراجی بهوسیله آنزیم آلکالاز (%5 وزنی/وزنی) در دمای °Ϲ 50 و 8 = pH بهمدت 3 دقیقه هیدرولیز گردید. فیلمها با انحلال SCMH و CMC با نسبت 2:1 در آب مقطر تهیه شدند و لاکتوباسیلوس کازئی با غلظت CFU/mL 108 به فیلمها اضافه شد. خصوصیات رنگی، فیزیکی، استحکام کششی نهایی (UTS) و ازدیاد طول در نقطه شکست (EB) فیلمها بررسی شد. الگوهای ساختاری نمونههای فیلم با پراشسنج اشعه X در دمای اتاق با زاویه پراش (θ2) از 5 تا 40 درجه بهدست آمد. طیفسنجی FT-IR فیلمها در طول موج cm-1 500-3500 ثبت شد. نتایج آنالیز FT-IR، XRD و DSC، حاکی از شکلگیری پیوند هیدروژنی بین لاکتوباسیلوس کازئی و ماتریس فیلم و همچنین اثر پلاستیسایزری SCMH بودند. بهطوریکه فیلم CMC خالص حاوی باکتری، بالاترین خصوصیات مکانیکی (%9/29=EB، MPa 7/3=UTS) را داشت. افزودن SCMH به فیلمها، بهطور قابلتوجهی (p˂0.05) زندهمانی لاکتوباسیلوس کازئی را در همه دماها افزایش داد و توانست در پایان دوره نگهداری در دمای °Ϲ 4 مقدار آن را در حد log CFU/g 01/0 ±7 نگه دارد.
نسرین فرجی؛ محمد علیزاده خالد آباد؛ هادی الماسی؛ سجاد پیرسا؛ سهیلا فرجی
چکیده
اخیراً استفاده از روشهای کمانرژی بهدلیل عدم نیاز به تجهیزات گرانقیمت و سهولت تولید بسیار رواج یافته است. در این پژوهش، نانوامولسیون اسیدهای چرب امگا سه با استفاده از اسانس پونه کوهی ایرانی بهروش امولسیفیکاسیون خودبهخودی تهیه گردید. هدف از این مطالعه، بررسی شرایط بهینه تولید نانوامولسیون با استفاده از طرح دیاپتیمال ...
بیشتر
اخیراً استفاده از روشهای کمانرژی بهدلیل عدم نیاز به تجهیزات گرانقیمت و سهولت تولید بسیار رواج یافته است. در این پژوهش، نانوامولسیون اسیدهای چرب امگا سه با استفاده از اسانس پونه کوهی ایرانی بهروش امولسیفیکاسیون خودبهخودی تهیه گردید. هدف از این مطالعه، بررسی شرایط بهینه تولید نانوامولسیون با استفاده از طرح دیاپتیمال بود، برای این منظور نانوامولسیونهای حاوی اسیدهای چرب امگا سه با استفاده از اسانس گیاهی پونه کوهی ایرانی با چهار متغیر مستقل غلظت امگا سه (75-25 درصد)، نوع سورفاکتانت (توئین 80، توئین 20، توئین 80:20 و کازئینات سدیم)، نسبت سورفاکتانت به روغن (300-10 درصد) و مدت زمان نگهداری (60-1 روز) تولید گردیدند و تأثیر آنها بر پارامترهایی مانند میانگین قطر ذرات، توزیع اندازه ذرات، شاخص کدورت، اندیس خامهای شدن، خواص آنتیاکسیدانی، اندیس پراکسید، اندیس تیوباربیتوریک اسید، ضریب شکست، بریکس و pH موردمطالعه قرار گرفت و سپس بهمنظور تعیین بهترین فرمولاسیون بهینهسازی انجام گرفت. نتایج نشان دادند که میانگین اندازه قطرات بسیار تحتتأثیر غلظت سورفاکتانت و نوع سورفاکتانت بود و با افزایش مقدار سورفاکتانت، میانگین قطر قطرات کاهش معنیداری یافت، درواقع افزایش غلظت سورفاکتانت در نانوامولسیونها در اکثر موارد سبب افزایش میزان جذب سورفاکتانت به سطح W/O گردیده و درنتیجه منجر به کاهش بیشتر کشش سطحی شد و درنهایت سبب کاهش اندازه ذرات و کاهش اندیس خامهای شدن گردید، همچنین افزایش غلظت سورفاکتانت، بهعلت کاهش میانگین قطر ذرات، پراکنش نوری کاهش یافته و میزان کدورت کاهش یافت، از طرفی افزایش غلظت سورفاکتانت و کاهش اندازه ذرات، در کاهش اندیس پراکسید نیز مؤثر بود. با استفاده از بهینهسازی عددی مقادیر بهینه متغیرهای مستقل نانوامولسیونهای پونه کوهی ایرانی حامل اسیدهای چرب امگا سه بهترتیب، میزان امگا سه 31/29 درصد، مدت زمان نگهداری 40 روز، درصد SOR (100) درصد و نوع سورفاکتانت توئین 80:20 تعیین شدند.
عیسی جاهد؛ هادی الماسی؛ محمد علیزاده خالد آباد
چکیده
در پژوهش حاضر به طراحی و تولید یک بسته بندی فعال آنتیاکسیدانی/ ضدمیکروبی بر پایه بیوپلیمر کیتوزان پرداخته شد که در آن از نانوفیبرلیگنوسلولز (LCNF) و نانوفیبرسلولز (CNF) در غلظت 4% بهعنوان تقویتکننده ویژگیهای بیوپلیمر و همچنین بهمنظور کنترل رهایش ترکیبات اسانس مرزنجوش و زنیان در غلظت 5% (بهعنوان ماده آنتیاکسیدان/ ضدمیکروبی) ...
بیشتر
در پژوهش حاضر به طراحی و تولید یک بسته بندی فعال آنتیاکسیدانی/ ضدمیکروبی بر پایه بیوپلیمر کیتوزان پرداخته شد که در آن از نانوفیبرلیگنوسلولز (LCNF) و نانوفیبرسلولز (CNF) در غلظت 4% بهعنوان تقویتکننده ویژگیهای بیوپلیمر و همچنین بهمنظور کنترل رهایش ترکیبات اسانس مرزنجوش و زنیان در غلظت 5% (بهعنوان ماده آنتیاکسیدان/ ضدمیکروبی) از ماده بستهبندی به داخل ماده غذایی، استفاده شد. نتایج نشان داد افزودن اسانسها بهصورت ترکیبی تاثیر قابل توجهی بر تغییرات بلورینگی و خواص حرارتی فیلمها نداشت، در حالیکه نانوتقویتکنندههای آلی سبب افزایش خاصیت کریستالی و افزایش مقاومت حرارتی فیلمهای نانوکامپوزیت گردید. با بهکار بردن اسانس و نانوتقویتکنندههای CNF و LCNF در ساختار فیلمها، شفافیت و در نتیجه میزان عبور نور از فیلمهای فعال نسبت به نمونه کنترل کاهش یافت. افزودن اسانسها بهطور جداگانه و ترکیبی و همچنین نانوتقویتکنندههای آلی در ساختار فیلمها، سبب کاهش معنیداری در میزان حلالیت و نفوذپذیری کامپوزیتها نسبت به فیلم خالص کیتوزان گردید. با افزودن حالت ترکیبی دو اسانس با نسبت 50:50، استحکام کششی (UTS) و کرنش تا نقطه شکست (STB) افزایش یافت، در حالیکه نانوفیبرهای آلی منجر به افزایش UTS و کاهش قابل توجهی در مقدار STB نانوکامپوزیتها گردید. همچنین مشخص شد که فیلمهای فعال حاوی نسبتهای مختلف اسانس دارای فعالیت آنتیاکسیدانی قابل توجهی بوده و خاصیت ضدمیکروبی بالایی علیه باکتریهای اشریشیاکلی O157:H و باسیلوس سرئوس داشتند که با افزودن CNF و LCNF بهدلیل نقش کنترلکنندگی توسط نانوفیبرها، از این ویژگیهاکاسته شد. با بهینهسازی عددی نرم افزار، مقدار بهینه برای اسانس های زنیان و مرزنجوش بهترتیب 29/2 و 71/2 درصد (مخلوط 5%) در ترکیب با نانوتقویتکننده LCNF بهدست آمد. نتایج پایداری اکسایشی روغن کلزا نشان داد که نانوکامپوزیت بهینه و کامپوزیت فعال آن، بهطور قابل توجهی قادر بودند تازگی روغن را در طول نگهداری در دمای محیط حفظ کنند و اکسیداسیواسیون روغن را به تاخیر اندازند.
نازیلا دردمه؛ اصغر خسروشاهی؛ هادی الماسی؛ محسن زندی
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر افزودن نانورس بر خصوصیات مکانیکی، رنگ سنجی و شفافیت فیلم های پلی اتیلن ترفتالات بود. بدین منظور نانوکامپوزیت بر پایه پلی اتیلن ترفتالات حاوی 1%، 3% و 5% وزنی نانورس اصلاح شده (Cloisite 15A) با روش مخلوط مذاب تهیه شد. نتایج طیفسنجی FTIR ایجاد پیوند بین گروه های سطحی هیدروکسیل موجود در نانورس با گروه های انتهایی هیدروکسیل ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر افزودن نانورس بر خصوصیات مکانیکی، رنگ سنجی و شفافیت فیلم های پلی اتیلن ترفتالات بود. بدین منظور نانوکامپوزیت بر پایه پلی اتیلن ترفتالات حاوی 1%، 3% و 5% وزنی نانورس اصلاح شده (Cloisite 15A) با روش مخلوط مذاب تهیه شد. نتایج طیفسنجی FTIR ایجاد پیوند بین گروه های سطحی هیدروکسیل موجود در نانورس با گروه های انتهایی هیدروکسیل و کربوکسیل در زنجیره پلی اتیلن ترفتالات خالص و در نتیجه تشکیل موفق نانوکامپوزیت حاوی نانورس را تایید نمود. نتایج آزمون مکانیکی نشان داد بیشترین مقدار مدول یانگ مربوط به نانوکامپوزیت حاوی 3 درصد وزنی نانورس می باشد که حدود 8 مگاپاسکال افزایش یافته است. همچنین افزودن نانو رس تا سطح 3 درصد میزان نفوذپذیری بخار آب را حدود 5/83 درصد نسبت به فیلم پلی اتیلن ترفتالات خالص کاهش می دهد. اگرچه با افزودن نانورس از شفافیت فیلم های نانوکامپوزیتی حاصل کاسته شده، با این حال افزودن این نانو ذرات سبب کاهش درصد عبور امواج در هر سه ناحیه UV شد که باعث بهبود اثر حفاظتی فیلم به عنوان بسته بندی مواد غذایی می گردد.
محسن زندی؛ نازیلا دردمه؛ سجاد پیرسا؛ هادی الماسی
چکیده
نبود سطح حرارتدهی از مزایای فرآیند اهمیک نسبت به سایر فرآیندهای متداول در حرارتدهی مواد غذایی است که در آن اعمال حرارت در حجم ماده غذایی صورت میپذیرد. این فرآیند حرارتدهی میتواند منجر به الکترولیز آب و بهدنبال آن خوردگی الکترودها شود. هدف از این پژوهش بررسی میزان خوردگی الکترودها در طی فرآیند اهمیک بوده که بههمین منظور ...
بیشتر
نبود سطح حرارتدهی از مزایای فرآیند اهمیک نسبت به سایر فرآیندهای متداول در حرارتدهی مواد غذایی است که در آن اعمال حرارت در حجم ماده غذایی صورت میپذیرد. این فرآیند حرارتدهی میتواند منجر به الکترولیز آب و بهدنبال آن خوردگی الکترودها شود. هدف از این پژوهش بررسی میزان خوردگی الکترودها در طی فرآیند اهمیک بوده که بههمین منظور میزان مهاجرت یونهای آهن، کروم، منگنز، مولیبدن و نیکل از الکترودهای به سیستم غذایی بهعنوان معیاری از خوردگی اندازه گیری شد و علاوهبرآن میزان مهاجرت یونها در فرآیند اهمیک با فرآیند اتوکلاو مقایسه گردید. در این تحقیق میزان مهاجرت یونهای فلزی با استفاده از روش جذب اتمی اندازه گیری و تمامی نمونهها با نمونه کنترل (شاهد) مقایسه شدند. نتایج این مطالعه نشان داد که فرآیند حرارتی اهمیک در مقایسه با فرآیند حرارتی متداولی مثل اتوکلاو تأثیر معناداری بر میزان مهاجرت یونهای فلزی به مواد غذایی نداشته و علاوهبرآن غلظت تمامی یونهای فلزی که به ماده غذایی واردشده از میزان مجاز بسیار کمتر است.
هادی الماسی؛ بابک قنبرزاده؛ جلال دهقان نیا؛ علی اکبر انتظامی؛ اصغر خسروشاهی اصل
چکیده
نانوفیبر سلولزی اصلاحشده با اسید چرب (MCNF) و آنتیاکسیدان ترت بوتیل هیدروکینون (TBHQ) به فیلم پلیلاکتیک اسید (PLA) اضافه شدند و تأثیر آنها بر ریزساختار، ویژگیهای حرارتی، مکانیکی و بازدارندگی فیلم PLA موردبررسی قرار گرفت. ریزساختار سطح شکست فیلمها توسط میکروسکوپ الکترونی روبشی نشر میدانی (FE-SEM) موردمطالعه قرار گرفت. نتایج آزمون پراش ...
بیشتر
نانوفیبر سلولزی اصلاحشده با اسید چرب (MCNF) و آنتیاکسیدان ترت بوتیل هیدروکینون (TBHQ) به فیلم پلیلاکتیک اسید (PLA) اضافه شدند و تأثیر آنها بر ریزساختار، ویژگیهای حرارتی، مکانیکی و بازدارندگی فیلم PLA موردبررسی قرار گرفت. ریزساختار سطح شکست فیلمها توسط میکروسکوپ الکترونی روبشی نشر میدانی (FE-SEM) موردمطالعه قرار گرفت. نتایج آزمون پراش اشعه ایکس (XRD) نشان داد که بلورینگی فیلمهای نانوکامپوزیت حاوی MCNF بیشتر از فیلم خالص PLA و فیلمهای فعال حاوی TBHQ بود. نتایج گرماسنجی پویشی افتراقی نشان داد که با افزودن هر دو ترکیب، دمای انتقال شیشهای و دمای ذوب فیلم ها تغییر میکند. افزودن 3% TBHQ باعث کاهش معنیدار (05/0˂p) در استحکام کششی فیلم PLA از 52/10 به MPa 03/6 شد درصورتیکه، استحکام مکانیکی فیلم با افزودن MCNF بهبود یافت. نفوذپذیری نسبت به بخار آب و اکسیژن نیز با افزودن TBHQ و MCNF بهترتیب افزایش و کاهش یافت.